نحوه اجرای حکم تجویز انتقال منافع (راهنمای کامل)

نحوه اجرای حکم تجویز انتقال منافع (راهنمای کامل)

نحوه اجرای حکم تجویز انتقال منافع

در فرآیند حقوقی مربوط به املاک تجاری مشمول قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶، زمانی که مستأجر قصد انتقال منافع ملک خود به شخص دیگری را دارد و با مخالفت یا عدم همکاری موجر مواجه می شود، می تواند از طریق دادگاه اقدام به اخذ «حکم تجویز انتقال منافع» کند. این حکم به مستأجر اجازه می دهد تا بدون رضایت صریح مالک، منافع حاصل از اجاره (که شامل حق کسب و پیشه یا سرقفلی می شود) را به دیگری منتقل کند. این فرآیند پیچیدگی های حقوقی خاص خود را دارد و نیازمند آگاهی دقیق از مراحل قانونی و نکات اجرایی آن است.

حکم تجویز انتقال منافع در ماده ۱۹ قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶ پیش بینی شده است. هدف از این راهکار قانونی، حفظ حقوق مستأجرینی است که سال ها در ملک تجاری فعالیت کرده و به واسطه کسب و کار خود، ارزشی تحت عنوان حق کسب و پیشه یا سرقفلی ایجاد کرده اند. این مقاله به صورت گام به گام، راهنمایی جامع و شفافی از طرح دعوا تا اجرای کامل حکم تجویز انتقال منافع ارائه می دهد تا تمامی ذینفعان، از مستأجران و موجران گرفته تا فعالان حقوقی، بتوانند با این فرآیند پیچیده آشنا شوند. در ادامه به تشریح مبانی حقوقی، شرایط طرح دعوا، مراحل رسیدگی در دادگاه و نحوه اجرای حکم خواهیم پرداخت و نکات کلیدی و چالش های رایج را بررسی خواهیم کرد.

مبانی و مفاهیم کلیدی در انتقال منافع

برای درک صحیح نحوه اجرای حکم تجویز انتقال منافع، ابتدا باید با مفاهیم بنیادی و قوانین حاکم بر آن آشنا شویم. این موضوع عمدتاً در ارتباط با املاک تجاری و قانون خاص سال ۱۳۵۶ مطرح می شود.

تعریف منافع، حق کسب و پیشه و سرقفلی

در دنیای حقوق، «منافع» به بهره برداری و استفاده از یک مال گفته می شود که می تواند منفصل (مانند میوه درخت) یا متصل (مانند رشد گیاه) باشد. در بحث اجاره، منافع ملک به معنای حق استفاده و بهره برداری از عین مستأجره برای مدت معین در قبال پرداخت اجاره بها است.

«حق کسب و پیشه یا تجارت» یک حق مالی است که به مستأجر محل کسب یا پیشه یا تجارت تعلق می گیرد و ناشی از فعالیت مستأجر در محل و ایجاد شهرت و مشتری برای آن محل است. این حق باعث افزایش ارزش و اعتبار تجاری ملک شده و با مرور زمان و فعالیت مستمر مستأجر، ارزش بیشتری پیدا می کند. این حق با انتقال منافع همراه است.

«سرقفلی» نیز مفهومی نزدیک به حق کسب و پیشه دارد، اما در برخی موارد با آن متفاوت است. سرقفلی بیشتر به مبلغی اطلاق می شود که مستأجر در ابتدای اجاره برای تصرف و بهره برداری از ملک تجاری به موجر می پردازد. این مبلغ معمولاً برای استفاده از شهرت تجاری موجود و امتیازات مکانی ملک است. در قانون ۱۳۵۶، حق کسب و پیشه به مرور زمان ایجاد می شود، در حالی که سرقفلی ممکن است از ابتدا پرداخت شده باشد. با این حال، در عرف و زبان عامیانه، این دو اصطلاح اغلب به جای یکدیگر به کار می روند. اهمیت این مفاهیم در دعوای تجویز انتقال منافع، در ارزش مالی است که با حکم دادگاه به مستأجر منتقل می شود و مستأجر جدید باید آن را به مستأجر قبلی بپردازد.

مفهوم تجویز انتقال منافع به غیر و چرایی آن

همان طور که ذکر شد، ماده ۱۹ قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶ به مستأجر این امکان را می دهد که در صورت مخالفت موجر با انتقال منافع به غیر، از دادگاه درخواست «تجویز انتقال منافع» کند. این مفهوم به این معناست که دادگاه، با بررسی شرایط، به مستأجر اجازه می دهد تا حق بهره برداری از ملک تجاری (همراه با حق کسب و پیشه یا سرقفلی آن) را به شخص دیگری منتقل کند.

چرایی پیش بینی این حق در قانون، حمایت از حقوق مستأجر است. تصور کنید مستأجری سال ها در یک محل کسب فعالیت کرده و با تلاش و هزینه خود، آن محل را به یک مرکز شناخته شده تبدیل کرده است. اگر او به هر دلیلی (مثل کهولت سن، بیماری، تغییر شغل یا نیاز مالی) بخواهد محل کسب خود را واگذار کند، منطقی است که از ارزش افزوده ای که خود ایجاد کرده، بهره مند شود. در صورتی که موجر بدون دلیل موجه یا صرفاً برای تصاحب این ارزش، از انتقال منافع ممانعت کند، مستأجر متضرر خواهد شد. این ماده قانونی به مستأجر ابزاری قانونی می دهد تا بتواند حق خود را استیفا کند و از زیان جلوگیری نماید.

تفاوت با قوانین اجاره جدیدتر (قوانین ۱۳۷۶ و مدنی)

موضوع تجویز انتقال منافع به غیر، عمدتاً و به طور خاص در رابطه با قراردادهای اجاره مشمول قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶ کاربرد دارد. این قانون، شرایط خاصی را برای اجاره نامه های تجاری (و حتی برخی مسکونی) پیش بینی کرده بود که مهم ترین آن، ایجاد حق کسب و پیشه و سرقفلی برای مستأجر است.

قوانین اجاره ای که پس از سال ۱۳۵۶ به تصویب رسیده اند، مانند قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال ۱۳۷۶ و همچنین قواعد عمومی قرارداد اجاره در قانون مدنی، رویکرد متفاوتی دارند. در این قوانین جدیدتر، حق کسب و پیشه و سرقفلی به معنای مصطلح در قانون ۱۳۵۶ وجود ندارد یا به طور محدود و با توافق طرفین قابل اعمال است. در نتیجه، در قراردادهای اجاره ای که مشمول این قوانین جدیدتر هستند، بحث «تجویز انتقال منافع به غیر» به این شکل که مستأجر بتواند با حکم دادگاه، منافع را بدون رضایت موجر منتقل کند، مطرح نمی شود. این تفاوت اساسی باعث می شود که در ابتدا لازم باشد به دقت احراز شود که قرارداد اجاره مورد نظر، تحت شمول کدام قانون است.

شرایط ضروری برای طرح دعوای تجویز انتقال منافع

برای اقامه دعوای تجویز انتقال منافع، مستأجر باید شرایط قانونی خاصی را احراز کند. این شرایط، مبنای رسیدگی دادگاه و صدور حکم خواهند بود.

شمول قرارداد اجاره بر قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶

اولین و مهم ترین شرط، این است که قرارداد اجاره مورد نظر، حتماً مشمول قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶ باشد. این قانون برای قراردادهای اجاره ای تدوین شده است که قبل از تاریخ ۱۳۷۶/۷/۱۸ منعقد شده اند. همچنین، نوع کاربری ملک نیز مهم است؛ این قانون عمدتاً به اجاره نامه های محل کسب و کار (تجاری) مربوط می شود.

برای احراز شمولیت، دادگاه به تاریخ عقد اجاره، مفاد آن و رسمی یا عادی بودن اجاره نامه توجه می کند. اگر قرارداد اجاره ای پس از تاریخ مذکور منعقد شده باشد، یا به صراحت مشمول قوانین بعدی قرار گرفته باشد، یا صرفاً یک اجاره نامه مسکونی (که مشمول برخی بخش های قانون ۱۳۵۶ نمی شود) باشد، امکان طرح دعوای تجویز انتقال منافع وجود نخواهد داشت. بررسی دقیق اجاره نامه و تاریخ تنظیم آن، گام نخست برای آغاز این فرآیند است.

عدم وجود حق انتقال به غیر در اجاره نامه یا عدم رضایت کتبی موجر

اگر در متن اجاره نامه، حق انتقال منافع به غیر به مستأجر داده شده باشد (مثلاً با عبارت «مستأجر حق انتقال منافع را کلاً یا جزئاً به غیر دارد»)، نیازی به طرح دعوای تجویز انتقال منافع نیست. در این صورت، مستأجر می تواند مستقیماً و بدون نیاز به اذن دادگاه، منافع را منتقل کند.

اما اگر در اجاره نامه صراحتاً حق انتقال به غیر از مستأجر سلب شده باشد، یا اجاره نامه در این خصوص سکوت کرده باشد و موجر نیز به صورت کتبی (که سندیت قانونی داشته باشد) با انتقال منافع موافقت نکند، مستأجر می تواند دعوای تجویز انتقال را مطرح کند. در عمل، بسیاری از موجران به دلیل عدم تمایل به از دست دادن کنترل بر ملک یا تلاش برای تصاحب حق کسب و پیشه، از دادن رضایت کتبی خودداری می کنند.

عدم تمایل موجر به پرداخت حق کسب و پیشه برای تخلیه

یکی از دلایل اصلی که مستأجر را به طرح دعوای تجویز انتقال منافع سوق می دهد، این است که موجر حاضر نیست در ازای تخلیه ملک، حق کسب و پیشه مستأجر را بپردازد. طبق قانون ۱۳۵۶، موجر می تواند در مواردی خاص، با پرداخت حق کسب و پیشه، ملک خود را از مستأجر پس بگیرد. اگر مستأجر تمایل به انتقال منافع به غیر داشته باشد و موجر نیز نخواهد خود ملک را تخلیه کند (با پرداخت حق کسب و پیشه)، یا حاضر به پرداخت مبلغ متعارف نباشد، مستأجر می تواند با توسل به ماده ۱۹، اجازه دادگاه را برای انتقال منافع کسب کند.

این شرط، نشان دهنده بن بست بین موجر و مستأجر است؛ مستأجر می خواهد منافع خود را منتقل کند و موجر نیز نه رضایت می دهد و نه حاضر به پرداخت حق کسب و پیشه برای تخلیه است. در چنین حالتی است که دادگاه وارد عمل می شود و راه حلی قانونی برای خروج از این وضعیت ارائه می دهد.

احراز مالکیت رسمی موجر بر ملک

در دعوای تجویز انتقال منافع، خواهان (مستأجر) باید مالکیت رسمی خوانده (موجر) بر پلاک ثبتی ملک موضوع اجاره را احراز کند. این امر از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا دعوا باید علیه مالک رسمی ملک مطرح شود تا حکم صادره دارای اعتبار و قابلیت اجرا باشد.

دادگاه با استعلام از اداره ثبت اسناد و املاک، وضعیت مالکیت رسمی ملک را بررسی می کند. اگر موجر، مالک رسمی ملک نباشد (مثلاً خود نیز مستأجر باشد و حق اجاره به غیر نداشته باشد)، دعوا ممکن است با مشکل مواجه شود. بنابراین، ارائه مستندات مربوط به مالکیت موجر (مانند سند مالکیت یا اطلاعات ثبتی) توسط مستأجر، برای موفقیت در دعوا ضروری است. این نکته به خصوص در مواردی که مالکیت دچار تغییر شده (مثلاً از طریق وراثت) بسیار حائز اهمیت است.

قصد واقعی مستأجر برای انتقال منافع

برای موفقیت در دعوای تجویز انتقال منافع، لازم است که مستأجر واقعاً قصد انتقال منافع ملک را داشته باشد. این به معنای آن است که مستأجر باید اثبات کند که به دنبال واگذاری حق کسب و پیشه و خروج از رابطه استیجاری است.

با این حال، معرفی منتقل الیه (شخصی که قرار است منافع به او منتقل شود) قبل از طرح دعوا یا حتی در طول رسیدگی در دادگاه، لزوماً الزامی نیست. حکم تجویز انتقال منافع، به خود مستأجر اجازه می دهد که ظرف مهلت قانونی (شش ماه)، منتقل الیه مناسب را پیدا کرده و منافع را به او منتقل کند. بنابراین، صرف اثبات قصد انتقال و نیاز به آن، برای دادگاه کفایت می کند و نیازی به معرفی یک فرد خاص به عنوان مستأجر جدید از ابتدا نیست. این موضوع به مستأجر انعطاف لازم را برای یافتن بهترین گزینه پس از صدور حکم می دهد.

مراحل طرح دعوا در محاکم قضایی

پس از احراز شرایط لازم، مستأجر می تواند دعوای تجویز انتقال منافع را در دادگاه مطرح کند. این فرآیند شامل تنظیم دادخواست، ارائه مدارک، و طی مراحل رسیدگی قضایی است.

خواسته دقیق و طرفین دعوا

خواسته دقیق در دادخواست باید به صراحت «تجویز انتقال منافع مورد اجاره به غیر و تنظیم سند رسمی انتقال» قید شود. این خواسته شامل دو بخش است: اول، کسب اجازه از دادگاه برای انتقال منافع و دوم، الزام به تنظیم سند رسمی که این انتقال را رسمیت می بخشد.

* خواهان: مستأجر فعلی ملک، یا در صورت فوت او، تمامی وراث قانونی اش.
* خوانده: موجر (مالک) ملک، یا در صورت فوت او، تمامی وراث قانونی اش.

شناسایی دقیق طرفین دعوا بسیار مهم است. در صورت فوت موجر یا مستأجر، تمامی وراث باید به عنوان خوانده یا خواهان معرفی شوند، چرا که عدم توجه به این موضوع می تواند منجر به رد دعوا به دلیل عدم توجه به اهلیت قانونی یا عدم امکان اجرای حکم در آینده شود. بنابراین، برای اطمینان از صحت شناسایی، استعلامات لازم (مانند گواهی انحصار وراثت) باید تهیه شود.

مدارک لازم برای اقامه دعوا

برای طرح دعوای تجویز انتقال منافع، مستأجر باید مدارک زیر را به دادگاه ارائه دهد:

1. اجاره نامه: اصل یا کپی مصدق اجاره نامه ای که نشان دهنده رابطه استیجاری و مشمولیت آن بر قانون ۱۳۵۶ است.
2. سند مالکیت: کپی سند مالکیت رسمی موجر (که مالکیت او را بر پلاک ثبتی ملک تأیید می کند). در صورت عدم دسترسی به آن، دادگاه از اداره ثبت استعلام خواهد کرد.
3. اظهارنامه ارسالی به موجر: در برخی موارد، مستأجر قبل از طرح دعوا، با ارسال اظهارنامه به موجر، قصد خود مبنی بر انتقال منافع را اعلام و رضایت او را درخواست می کند. این اظهارنامه می تواند دلیلی بر عدم رضایت موجر باشد.
4. گواهی انحصار وراثت: در صورتی که موجر یا مستأجر فوت کرده باشد و وراث طرف دعوا باشند، ارائه این گواهی برای احراز سمت قانونی آن ها الزامی است.
5. مدارک شناسایی: کارت ملی و شناسنامه خواهان.
6. وکالت نامه: در صورتی که دعوا توسط وکیل مطرح شود.

تکمیل دقیق و ارائه تمامی مدارک مورد نیاز، به سرعت و صحت رسیدگی پرونده کمک شایانی می کند.

مرجع صالح برای رسیدگی

بر اساس ماده ۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی، دادگاه صالح برای رسیدگی به دعاوی مربوط به اموال غیرمنقول (مانند ملک)، دادگاهی است که ملک در حوزه قضایی آن واقع شده است. بنابراین، دعوای تجویز انتقال منافع نیز باید در دادگاه حقوقی محل وقوع ملک مطرح شود. این قاعده، صلاحیت محلی دادگاه را تعیین می کند و از اهمیت زیادی برخوردار است تا پرونده در دادگاه صحیح و دارای صلاحیت رسیدگی شود.

فرآیند رسیدگی در دادگاه

پس از طرح دعوا و تکمیل مدارک، دادگاه فرآیند رسیدگی را آغاز می کند:

بررسی شرایط و استعلامات

دادگاه ابتدا شرایط شکلی و ماهوی دعوا را بررسی می کند. این شامل احراز شمولیت قرارداد اجاره بر قانون ۱۳۵۶، بررسی مدارک ارائه شده و در صورت لزوم، استعلام از اداره ثبت اسناد و املاک برای تأیید مالکیت رسمی موجر است. ممکن است از طرفین نیز برای ارائه توضیحات دعوت به عمل آید.

سناریوی آمادگی موجر برای پرداخت حق کسب و پیشه در دادگاه

یکی از سناریوهای مهم این است که موجر در جلسه دادگاه یا حتی قبل از آن، اعلام آمادگی کند که حاضر است حق کسب و پیشه مستأجر را بپردازد تا ملک تخلیه شود. در این صورت، دادگاه دعوای تجویز انتقال منافع را رد کرده و به جای آن، قرار ارجاع امر به کارشناسی برای تعیین میزان حق کسب و پیشه را صادر می کند. پس از تعیین مبلغ توسط کارشناس و قطعیت آن، دادگاه حکم به تخلیه ملک در قبال پرداخت حق کسب و پیشه صادر می کند. در این حکم تصریح می شود که اگر موجر ظرف سه ماه از تاریخ ابلاغ حکم قطعی، حق کسب و پیشه را پرداخت نکند، مستأجر مجاز خواهد بود که منافع را ظرف شش ماه به غیر منتقل کند و در صورت عدم انتقال در این مهلت، حکم مزبور کان لم یکن تلقی خواهد شد.

آثار عدم آمادگی موجر برای پرداخت

اگر موجر در دادگاه نیز حاضر به پرداخت حق کسب و پیشه نباشد یا هیچ درخواستی در این خصوص ارائه نکند، دادگاه با احراز شرایط قانونی، حکم به تجویز انتقال منافع به غیر را صادر خواهد کرد. در این حالت، موجر دیگر نمی تواند مانع انتقال شود و مستأجر می تواند با رعایت مفاد حکم، اقدام به واگذاری منافع کند.

صدور رأی دادگاه و مهلت ۶ ماهه

دادگاه پس از بررسی کامل پرونده، اقدام به صدور رأی می کند. محتوای حکم شامل تجویز انتقال منافع مورد اجاره به غیر و نیز الزام به تنظیم سند رسمی انتقال در دفترخانه تنظیم کننده اجاره نامه سابق یا نزدیک ترین دفترخانه اسناد رسمی (در صورت عادی بودن اجاره نامه) است.

مهم ترین بخش این حکم، تعیین مهلت شش ماهه برای مستأجر است. در این مهلت، مستأجر باید اقدام به انتقال منافع به شخص دیگری کند. این مهلت از تاریخ ابلاغ حکم قطعی (یعنی حکمی که قابلیت اعتراض نداشته باشد یا مهلت اعتراض آن سپری شده باشد) آغاز می شود و رعایت آن برای مستأجر الزامی است. عدم رعایت این مهلت می تواند منجر به بی اثر شدن حکم شود، اگرچه این موضوع نیز محل بحث های حقوقی است که در ادامه به آن می پردازیم.

چگونگی اجرای حکم تجویز انتقال منافع

پس از صدور و قطعیت حکم تجویز انتقال منافع، مرحله مهم اجرای آن آغاز می شود. این مرحله دارای نکات حقوقی و عملیاتی خاصی است که باید با دقت پیگیری شود.

ماهیت حکم: اعلامی یا اجرایی؟

یکی از نکات کلیدی و بحث برانگیز در این موضوع، ماهیت حکم تجویز انتقال منافع است. آیا این حکم «اعلامی» است یا «اجرایی»؟

* حکم اعلامی: حکمی است که وضعیت حقوقی موجود را اعلام می کند و نیاز به صدور اجراییه و عملیات اجرایی ندارد.
* حکم اجرایی: حکمی است که نیاز به اجرای عملی توسط واحد اجرا (اجرای احکام دادگستری) دارد.

بر اساس نظرات غالب قضایی و رأی نهایی هیئت عالی قضات، حکم تجویز انتقال منافع «اعلامی» است. این بدان معناست که پس از قطعیت حکم، نیازی به صدور اجراییه توسط دادگاه نیست. دادگاه صرفاً اجازه انتقال را به مستأجر می دهد و این خود مستأجر است که باید با استفاده از این اجازه، اقدام به انتقال منافع کند.

این دیدگاه که حکم تجویز انتقال منافع ماهیت اعلامی دارد و نیازی به صدور اجراییه ندارد، برگرفته از روح قانون است که به مستأجر صرفاً یک مجوز برای انجام یک اقدام حقوقی می دهد.

پیامدهای اعلامی بودن حکم این است که مستأجر باید خودش فعالانه برای انتقال منافع اقدام کند و از واحد اجرای احکام انتظار انجام مراحل اجرایی را نداشته باشد. مسئولیت پیگیری و انجام مراحل انتقال در دفترخانه اسناد رسمی، بر عهده مستأجر است.

اقدامات مستأجر پس از قطعیت حکم

پس از قطعیت حکم، مستأجر باید اقدامات زیر را انجام دهد:

ارسال رونوشت حکم به دفترخانه اسناد رسمی

مستأجر باید یک رونوشت از حکم قطعی دادگاه را به دفترخانه اسناد رسمی که در حکم تعیین شده است (یعنی دفترخانه تنظیم کننده اجاره نامه سابق یا نزدیک ترین دفترخانه در صورت عادی بودن اجاره نامه) ارسال کند. این اقدام برای اطلاع دفترخانه از مجوز قانونی انتقال منافع است. انتخاب دفترخانه نیز معمولاً بر عهده مستأجر است، مگر اینکه در حکم صراحتاً دفترخانه خاصی تعیین شده باشد.

ابلاغ حکم به موجر

اگرچه حکم اعلامی است و نیازی به اجراییه ندارد، اما ابلاغ رسمی حکم قطعی به موجر برای اطلاع او از وضعیت جدید و نیز برای شروع محاسبه مهلت شش ماهه انتقال منافع، ضروری است. این ابلاغ به صورت قانونی توسط دادگستری انجام می شود.

اهمیت و محاسبه مهلت ۶ ماهه برای انتقال منافع

ماده ۱۹ قانون ۱۳۵۶ تصریح می کند که مستأجر باید ظرف شش ماه از تاریخ ابلاغ حکم قطعی، منافع را به غیر منتقل کند. این مهلت بسیار حیاتی است. محاسبه زمان با دقت باید انجام شود و مستأجر باید در این بازه زمانی، نسبت به یافتن منتقل الیه و انجام مراحل تنظیم سند در دفترخانه اقدام کند.

اگر مستأجر در این مهلت شش ماهه، اقدام به انتقال منافع نکند، طبق ظاهر قانون، حکم تجویز انتقال منافع «کان لم یکن» (بی اثر) خواهد شد. این موضوع می تواند به معنای از بین رفتن حق مستأجر برای انتقال منافع از طریق دادگاه باشد و او مجبور به طرح دعوای مجدد (در صورت فراهم بودن شرایط) خواهد شد.

تنظیم سند رسمی انتقال منافع در دفترخانه

گام نهایی در اجرای حکم، تنظیم سند رسمی انتقال منافع در دفترخانه اسناد رسمی است.

نوع سند (صلح منافع/انتقال منافع)

سندی که در دفترخانه تنظیم می شود، معمولاً به صورت «صلح منافع» یا «سند انتقال منافع» است. در این سند، مستأجر قدیم، منافع ملک تجاری (همراه با حق کسب و پیشه یا سرقفلی) را به مستأجر جدید صلح یا منتقل می کند. مهم است که بدانیم، نیازی به تنظیم سند اجاره جدید بین مالک (موجر) و مستأجر جدید نیست. مستأجر جدید، با همان شرایط و مفاد اجاره نامه قبلی، قائم مقام مستأجر سابق می شود.

نقش و تعهدات موجر در زمان تنظیم سند

حضور موجر برای تنظیم این سند، الزامی نیست. از آنجا که حکم دادگاه، مجوز انتقال را به مستأجر داده است، دفترخانه اسناد رسمی می تواند بدون نیاز به حضور و رضایت مجدد موجر، اقدام به تنظیم سند انتقال کند. در واقع، حکم دادگاه جایگزین رضایت موجر می شود. با این حال، دفترخانه موظف است مراتب را به موجر نیز اطلاع دهد.

مندرجات سند رسمی انتقال

در سند رسمی انتقال منافع، باید به طور دقیق مشخصات ملک، مشخصات مستأجر قدیم و جدید، مبلغ حق کسب و پیشه (یا سرقفلی) که مستأجر جدید به مستأجر قدیم می پردازد، و اشاره به حکم قطعی دادگاه که مجوز این انتقال را داده است، قید شود. همچنین باید به وضوح ذکر شود که مستأجر جدید از هر حیث، قائم مقام مستأجر سابق در قرارداد اجاره قبلی است.

قائم مقامی مستأجر جدید

با تنظیم سند رسمی انتقال منافع، مستأجر جدید از هر حیث، قائم مقام مستأجر سابق نسبت به تمام شرایط و تعهدات قرارداد اجاره اصلی خواهد شد. این بدان معناست که:

* مستأجر جدید تمامی حقوق و امتیازات مستأجر سابق (از جمله حق کسب و پیشه) را به دست می آورد.
* مستأجر جدید مکلف به رعایت تمامی تعهدات قراردادی مستأجر سابق در قبال موجر (مانند پرداخت اجاره بها، رعایت شرایط استفاده از ملک و غیره) می شود.
* رابطه حقوقی بین موجر و مستأجر جدید بر اساس همان اجاره نامه قبلی خواهد بود و اجاره نامه جدیدی بین آن ها منعقد نمی شود.

این قاعده «قائم مقامی»، تضمین کننده تداوم رابطه استیجاری و حفظ حقوق هر دو طرف است.

دریافت حق کسب و پیشه توسط مستأجر قدیم

همان طور که در بالا اشاره شد، حق کسب و پیشه یا سرقفلی، یک ارزش مالی است که با فعالیت مستأجر در ملک ایجاد شده است. با انتقال منافع، این حق نیز به مستأجر جدید منتقل می شود. بنابراین، مستأجر قدیم، حق کسب و پیشه خود را از مستأجر جدید دریافت می کند.

مبلغ این حق معمولاً با توافق بین مستأجر قدیم و جدید تعیین می شود. این مبلغ در سند رسمی انتقال منافع قید شده و به نوعی به عنوان «بهای» انتقال حق کسب و پیشه از مستأجر قدیم به جدید تلقی می شود. در موارد خاص و اگر موجر خودش ابتدا قصد تخلیه و پرداخت حق کسب و پیشه را داشته باشد، ممکن است از موجر دریافت شود، اما در دعوای تجویز انتقال منافع، معمولاً این مبلغ از مستأجر جدید پرداخت می شود.

نکات کاربردی، چالش ها و مسائل حقوقی مرتبط

در کنار مراحل اصلی، نکات و چالش های متعددی در پرونده های تجویز انتقال منافع وجود دارد که آگاهی از آن ها برای هر ذینفعی ضروری است.

عواقب عدم انتقال منافع در مهلت ۶ ماهه

همان طور که قبلاً ذکر شد، ماده ۱۹ قانون ۱۳۵۶ مهلت شش ماهه را برای انتقال منافع پس از ابلاغ حکم قطعی تعیین کرده است. اگر مستأجر در این مهلت اقدام به انتقال نکند، قانون می گوید حکم «کان لم یکن» خواهد شد. این موضوع می تواند به معنای از بین رفتن حق مستأجر برای انتقال منافع از طریق آن حکم خاص باشد.

اما آیا این به معنای اسقاط کامل حق کسب و پیشه و سرقفلی مستأجر است؟ خیر. عدم انتقال در مهلت مقرر، صرفاً مجوز دادگاه برای آن انتقال خاص را از بین می برد و خدشه ای به اصل حق کسب و پیشه مستأجر وارد نمی آورد. مستأجر همچنان دارای حق کسب و پیشه است، اما برای انتقال مجدد آن، در صورت عدم رضایت موجر، باید دوباره دعوای تجویز انتقال منافع را مطرح کند، که این خود مستلزم صرف وقت و هزینه مجدد است. بنابراین، رعایت مهلت شش ماهه از اهمیت بالایی برخوردار است.

خطرات انتقال شفاهی یا عادی منافع پیش از صدور حکم

گاهی اوقات، مستأجران بدون اخذ رضایت کتبی موجر یا پیش از صدور حکم دادگاه، به صورت شفاهی یا با تنظیم یک قرارداد عادی (غیررسمی)، منافع ملک را به دیگری منتقل می کنند. این اقدام بسیار خطرناک است و می تواند عواقب حقوقی جدی برای مستأجر به همراه داشته باشد.

در صورتی که مستأجر بدون مجوز قانونی اقدام به انتقال به غیر کند، موجر حق دارد دعوای فسخ قرارداد اجاره و تخلیه ملک را مطرح کند. در چنین حالتی، مستأجر ممکن است نیمی از حق کسب و پیشه خود را از دست بدهد و حتی در برخی موارد (مانند انتقال بدون حق به مستأجر جدید که اجاره نامه رسمی نداشته باشد)، تمامی حقوق خود را از دست بدهد. بنابراین، همواره توصیه می شود که مستأجران پیش از هرگونه انتقال منافع، مراحل قانونی و اخذ حکم دادگاه را به طور کامل طی کنند.

بررسی مفهوم حق مالکانه

«حق مالکانه» اصطلاحی است که در قانون روابط موجر و مستأجر سال ۱۳۵۶ تعریف نشده است. این مفهوم بیشتر یک عرف بازاری است که بر اساس آن، مالکان در ازای رضایت به انتقال سرقفلی یا حق کسب و پیشه، درصدی از مبلغ دریافتی توسط مستأجر را مطالبه می کنند.

از نظر قانونی، موجر حق ندارد مبلغی تحت عنوان «حق مالکانه» را مطالبه کند و این موضوع در دادگاه قابل مطالبه نیست. در صورت عدم توافق بر سر این مبلغ، مستأجر می تواند با طرح دعوای تجویز انتقال منافع، اجازه دادگاه را برای انتقال کسب کند و در این صورت، موجر نمی تواند مبلغی را به عنوان حق مالکانه دریافت کند. با این حال، در عمل، بسیاری از مالکان سعی می کنند با توافق خارج از دادگاه، درصدی از مبلغ سرقفلی را دریافت کنند که در صورت توافق، بلامانع است. اما این حق، مبنای قانونی برای الزام مستأجر به پرداخت ندارد.

تفاوت دعوای تجویز انتقال منافع با دعوای سرقفلی یا حق کسب و پیشه

تفاوت این دعاوی برای درک صحیح موضوع ضروری است:

* دعوای تجویز انتقال منافع: هدف از این دعوا، کسب اجازه از دادگاه برای انتقال حق بهره برداری از ملک (همراه با حق کسب و پیشه) به شخص ثالث است، زمانی که موجر با این انتقال موافقت نمی کند.
* دعوای سرقفلی یا حق کسب و پیشه به تنهایی: دعوایی با خواسته صرفاً مطالبه سرقفلی یا حق کسب و پیشه به تنهایی (بدون درخواست تخلیه یا انتقال منافع) معمولاً در محاکم مسموع نیست. سرقفلی یا حق کسب و پیشه، تابعی از رابطه استیجاری و حق بهره برداری از ملک است و به تنهایی قابل مطالبه نیست، مگر در مواردی که موجر قصد تخلیه ملک را داشته باشد و مستأجر نیز برای دریافت حق خود از طریق دادگاه اقدام کند.

به عبارت دیگر، دعوای تجویز انتقال منافع، راهکاری برای «انتقال» حق کسب و پیشه است، نه صرفاً «مطالبه» آن.

وضعیت تعدد موجرین یا مستأجرین

در مواردی که ملک دارای چند مالک (موجر) یا مستأجر باشد، موضوع پیچیدگی های خاص خود را پیدا می کند:

اگر ملک دارای چند موجر باشد و مستأجر قصد انتقال منافع را داشته باشد، باید دعوا علیه تمامی موجران مطرح شود. اگر برخی از موجران با انتقال موافقت کنند و برخی دیگر خیر، یا برخی حاضر به پرداخت حق کسب و پیشه باشند و برخی نه، وضعیت دشوار می شود. در این حالت، دادگاه نمی تواند حکم به تجویز انتقال بخشی از منافع دهد؛ زیرا این امر منجر به ضرر فاحش و مشکلات عملی خواهد شد. لذا، اگر تمامی مالکین بر پرداخت حق کسب و پیشه توافق نکنند، دادگاه نهایتاً باید حکم به تجویز انتقال کل منافع صادر کند.

در مورد تعدد مستأجرین نیز، اگر مستأجرین به صورت مشاعی منافع ملک را در اختیار داشته باشند، تمامی آن ها باید به عنوان خواهان در دعوای تجویز انتقال منافع شرکت کنند. عدم حضور یکی از مستأجرین مشاع می تواند منجر به عدم استماع دعوا شود، چرا که حق انتقال منافع غیر قابل تجزیه است.

وضعیت نکات حقوقی
تعدد موجرین دعوا باید علیه تمامی موجرین مطرح شود. عدم توافق همه موجرین بر پرداخت حق کسب و پیشه، معمولاً به صدور حکم تجویز انتقال کل منافع منجر می شود.
تعدد مستأجرین تمامی مستأجرین باید به عنوان خواهان در دعوا شرکت کنند، زیرا حق انتقال منافع غیرقابل تجزیه است.

صلاحیت محلی دادگاه (تکمیلی)

همانطور که پیش تر گفته شد، بر اساس ماده ۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی، دادگاه صالح برای رسیدگی به دعوای تجویز انتقال منافع، دادگاه محل وقوع ملک است. این قاعده در پرونده های ملکی یک اصل ثابت است و به وضوح مرجع قضایی را مشخص می کند. این بدان معناست که اگر ملکی در تهران واقع شده باشد، حتی اگر موجر و مستأجر در شهر دیگری ساکن باشند، دعوا باید در دادگاه های تهران مطرح شود.

مسئولیت دفترخانه اسناد رسمی در فرآیند انتقال

دفترخانه اسناد رسمی در فرآیند انتقال منافع پس از صدور حکم دادگاه، نقش مهمی ایفا می کند. این دفترخانه موظف است:

1. پذیرش حکم دادگاه: پس از دریافت رونوشت حکم قطعی تجویز انتقال منافع، دفترخانه مکلف به اجرای آن است.
2. تنظیم سند: سند رسمی انتقال منافع (صلح منافع) را بین مستأجر قدیم و مستأجر جدید تنظیم کند.
3. اطلاع رسانی به موجر: مراتب انتقال را به موجر اطلاع دهد، حتی اگر موجر در دفترخانه حضور نداشته باشد.
4. عدم نیاز به رضایت موجر: از موجر برای تنظیم این سند، رضایت مجدد نخواهد گرفت، زیرا حکم دادگاه جایگزین رضایت او شده است.

مسئولیت دفترخانه در این فرآیند، اجرای دقیق و قانونی مفاد حکم دادگاه و ثبت رسمی انتقال منافع است.

اقدامات متقابل موجر در برابر دعوای تجویز انتقال منافع

موجر نیز در برابر دعوای تجویز انتقال منافع، گزینه ها و اقداماتی دارد:

1. پرداخت حق کسب و پیشه: همانطور که ذکر شد، موجر می تواند در دادگاه اعلام آمادگی کند که حاضر است حق کسب و پیشه مستأجر را بپردازد تا ملک را تخلیه کند. در این صورت، دادگاه حکم تخلیه در قبال پرداخت حق کسب و پیشه را صادر می کند و دعوای تجویز انتقال منتفی می شود. این بهترین گزینه برای موجری است که قصد دارد ملک خود را از مستأجر پس بگیرد.
2. انکار وجود حق کسب و پیشه: موجر ممکن است ادعا کند که اساساً حق کسب و پیشه برای مستأجر ایجاد نشده یا اجاره نامه مشمول قانون ۱۳۵۶ نیست. در این صورت، دادگاه به بررسی این ادعا می پردازد.
3. اعتراض به منتقل الیه جدید: اگرچه موجر نمی تواند مانع انتقال شود، اما در صورتی که منتقل الیه جدید، شرایط قانونی را نداشته باشد (مثلاً شخصیتی نامناسب برای ادامه کسب و کار باشد و بتواند ضرری به اعتبار ملک بزند)، ممکن است موجر بتواند اعتراضاتی مطرح کند، هرچند پذیرش این اعتراضات در دادگاه دشوار است، چرا که حکم تجویز انتقال منافع به مستأجر اجازه می دهد که به غیر منتقل کند، مگر اینکه شرایط خاصی در قرارداد اولیه برای منتقل الیه قید شده باشد.

عوامل مؤثر بر اسقاط حق کسب و پیشه و سرقفلی

آگاهی از اقداماتی که می تواند باعث از بین رفتن (اسقاط) حق کسب و پیشه و سرقفلی شود، برای مستأجران حیاتی است:

انتقال به غیر بدون مجوز

اگر مستأجر بدون داشتن حق انتقال به غیر در اجاره نامه و بدون اخذ رضایت کتبی موجر یا حکم دادگاه، منافع ملک را به دیگری منتقل کند، موجر می تواند با پرداخت نصف حق کسب و پیشه به مستأجر، ملک را تخلیه کند. در برخی موارد خاص و بسته به نوع انتقال، ممکن است کل حق کسب و پیشه مستأجر از بین برود.

تغییر شغل

اگر در اجاره نامه شغل خاصی برای مستأجر قید شده باشد و مستأجر بدون اخذ رضایت کتبی موجر اقدام به تغییر آن شغل کند، این اقدام می تواند منجر به اسقاط حق کسب و پیشه و تخلیه ملک بدون پرداخت هیچ مبلغی از سوی موجر شود. این شرط برای حفظ ماهیت و اعتبار تجاری ملک توسط موجر در نظر گرفته شده است.

تعدی و تفریط

«تعدی» به معنای تجاوز از حدود اذن مالک یا انجام عملیات غیرمتعارف علیه مال دیگری است (مثلاً تغییرات اساسی در بنا بدون اجازه). «تفریط» نیز به معنای کوتاهی در انجام تعهدات قراردادی یا متعارف برای حفظ مال دیگری است (مانند عدم نگهداری صحیح از ملک و آسیب رساندن به آن). در صورتی که مستأجر مرتکب تعدی یا تفریط نسبت به ملک شود، حق کسب و پیشه وی ساقط شده و موجر می تواند بدون پرداخت حق و حقوق، ملک را تخلیه کند.

عدم پرداخت اجاره بها

یکی از مهم ترین وظایف مستأجر، پرداخت منظم اجاره بها است. طبق قانون، مستأجر مکلف است اجاره بها را ظرف ۱۰ روز پس از سررسید هر ماه پرداخت کند. در صورت عدم پرداخت اجاره بها، موجر می تواند با ارسال اظهارنامه، تقاضای پرداخت اجاره بها را کند. اگر مستأجر پس از دو بار ارسال اظهارنامه، برای بار سوم نیز اجاره بها را به موقع پرداخت نکند، موجر می تواند از طریق دادگاه یا اداره ثبت، درخواست تخلیه ملک و مطالبه اجاره بها را مطرح کند. در این صورت، حق کسب و پیشه و سرقفلی مستأجر از بین خواهد رفت.

نتیجه گیری

حکم تجویز انتقال منافع، ابزاری قانونی و مهم برای مستأجران املاک تجاری مشمول قانون ۱۳۵۶ است که به آن ها امکان می دهد حق کسب و پیشه یا سرقفلی خود را، حتی در صورت مخالفت موجر، به شخص دیگری منتقل کنند. این فرآیند، از زمان طرح دعوا در دادگاه تا تنظیم سند رسمی در دفترخانه، شامل مراحل دقیق و پیچیده ای است که هر گام آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

آگاهی از ماهیت اعلامی حکم، مهلت شش ماهه برای انتقال، و خطرات انتقال غیررسمی، برای تمامی ذینفعان ضروری است. همچنین، درک مفاهیمی مانند حق مالکانه و تفاوت آن با حق کسب و پیشه، به جلوگیری از بروز اختلافات و تضییع حقوق کمک می کند. با توجه به جزئیات فنی و حقوقی این دعوا و پیامدهای آن، بهره مندی از مشاوره حقوقی تخصصی و راهنمایی وکیل باتجربه در تمامی مراحل، امری لازم و غیرقابل اجتناب است تا از بروز اشتباهات احتمالی و از دست رفتن حقوق جلوگیری شود.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "نحوه اجرای حکم تجویز انتقال منافع (راهنمای کامل)" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "نحوه اجرای حکم تجویز انتقال منافع (راهنمای کامل)"، کلیک کنید.